حال خوبی ندارم،اینجا هم که خبری از کسی نیست.اشکال حتما از من .
بد از ظهر به هوای بنزین، رفتم ولگردی،
اونم از نوع تنهائی.انقد مسیر کرنیشو( جادهای که آبو دور میزنه)( اضافه شود به لغتنامه)
دور زدم و سیگار کشیدم و گریه کردم،،بیحال شدم برگشتم خونه.
یه دیوونگیه شیرین...ولی خوب بود..یادم باشه بازم این کارو بکنم تا یادم نره.
از بیکاری بهتره.هوا عالی بود،عاشق کشیده خوردن از با دم،،،،یه کشیدهٔ سخاوتمندانه.
من از طرفدارای این چند کلمه هستم(با د، باران، طوفان، ابر،برف، بوران)
و از مخالف های( خورشید، گرما، آفتاب)
No comments:
Post a Comment